( 1612) تا بدانى که تن آمد چون لباس |
|
رو بجو لابِس لباسى را ملیس |
( 1613) روح را توحیدِ اللَّه خوشتر است |
|
غیرِ ظاهر دست و پاى دیگر است |
( 1614) دست و پا در خواب بینى و اِئتلاف |
|
آن حقیقت دان مَدانش از گزاف |
( 1615) آن توى که بىبدن دارى بدن |
|
پس مترس از جسم و جان بیرون شدن |
لابس: پوشنده، و «لباس» را باید براى رعایت قافیت «لبیس» خواند. و «لابس» استعاره از روح یا وجود باطنی است.
لیسیدن: کنایه از حرمت نهادن.
لباسی را ملیس: یعنی این قدر به ظواهر دل نبند.
توحید اللَّه: همه قدرت را از خداى یگانه دانستن (که چنین شناخت کار روح انسانى است).
ائتلاف: سازوارى، به هم پیوستن.
چکیدهْ مضمون این ابیات این است که : برای روح اشتغال به درک یگانگی پروردگار از هرچیز بهتر است، و توحید غذای روح انسان است که امانت دار راز حق است. مولانا می گوید: اگر درخواب خود را درحال انجام کاری می بینی ودست و پایی را می بینی که به هم پیوسته است، آن دست وپای روح است که حرکتی می کند وگرنه جسم تو در بستر خوابیده است. پس ما یک بدن غیر مادی هم داریم ونباید از مرگ جسم باکی داشته باشیم، ما از جسم واز جان حیوانی بیرون می رویم وباز روح خداجوی ما هست وبا دست وپای غیر مادی به سوی خدا می رویم.نیکلسون می نویسد «سخن مولانا متأثر از گفته عبد الملک بن حبیب سلمى است که روح را صورتى است مثالى، و به جسم دستور مىدهد و جسم براى روح چون لباس است.» [1]
[1] - عبد الملک سلمى به سال 174 متولد و به سال 238 در گذشت. از مردم اندلس است و او را کتابهایى است در فقه و طبقات. (الاعلام زرکلى)
محمدرضا افضلی تحصیل کرده درحوزه معارف، پژوهشگر ونویسنده کتاب معارف مثنوی، سروش آسمانی در4جلد(شرح موضوعی مثنوی)، درمحضر مولانادر6جلد(شرح کامل مثنوی معنوی)، شرح لبّ اللباب مثنوی در2جلد،دانشنامه عزالی در4جلد .... |